برای نگاهی که هیچگاه به نگاهت گره نمیخورد و برای خلوتی که هیچگاه رخ نمی دهد.
برای دستانی که به دستات نمیرسه. من و تو و پیاده روی های طولانی.
من و تو و راه رفتن در خلوت دوگانه ساعت ها و ساعت ها حرف زدن. من بنویسم و تو بخوانی و بگویی که چگونه ام.
زمان بگذرد و من نفهمم و تو نفهمی. تو باشی و من و نگاه های معنادارت. افکار عمیقت و حال خوشی که دوست ندارم پایان بیابد.
تو ,هیچگاه ,های ,ساعت ,ها ,ام ,و تو ,من و ,که هیچگاه ,تو و ,ساعت ها
درباره این سایت